پنج شنبه 24/7/93
امروز صبح به اموزشگاه رفتم حجم کاری بالایی نداشتم تعطیلی روزهای پنج شنبه مدارس سود چندانی نداشت فقط برنامه ریزی ساعتهای درسی را مقداری با مشکل مواجه میکرد ولی به هر حال فرصت مناسبی بود تا با دوستان گفتگویی داشته باشم از جمله با اقای هادی بیابانی دوست عزیزم چند دقیقه ای پیرامون جایگاه معلولین در جامعه صحبت کردیم به نکات خوبی اشاره شد ،معلولین جامعه انتظار درک جامعه از توانمدیهایشان را دارند و باور داشتن توان این قشر می تواند راهگشای درخشش بیشتر استعدادهای این عزیزان شود که بحمد الله با تلاش این عزیزان شاهد موفقیت کم نظیرشان هستیم .به اقا هادی بابت موفقیتش مجددا تبریک گفتم شهر ارام ارام حال و هوای محرم به خود میگرفت برخی در تدارک برپایی تکیه بودند و هیئت انصار الصالحین هم برنامه های خود را داشت در برخی نقاط شهر من جمله مسیر منتهی به اهل قبور اسیابک عملیات عمرانی صورت میگرفت مردم از برخی عملکرد های شهرداری راضی بودند چندین بنر برای تشکر از شهردار و شورای شهر در نرده های دیوار شهرداری نصب شده بود.
با تعدادی از دانش اموزان که در مدرسه نمونه ساوه قبول شده بودند هم صحبت شدم واقعا ناراحت کننده بود استعداد هایی بسیار درخشان که درسطح شهرستان وجود دارد ولی دریغ از وجود مدرسه نمونه .مشکل ایاب و ذهاب دانش آموزان خظرات و هزینه های رفت و امد و در صورت اقامت در خوابگاه غم دوری از خانواده عمده ترین مشکل انان بود.
شب هنگام در دست یکی از دوستانم چهار لیتری بنزین را دیدم در این مورد کنجکاو شدم پاسخش بسیار جالب بود میگفت من برای تهیه بنزین موتورم باید یک تاکسی دربست بگیرم و تا پمپ بنزین کریم اباد بروم و چهار لیتر بنزین داخل ظرف بگیرم و برگردم گفتم رفت و امد که پانزده کیلومتر بیشتر نیست گفت جاده به قدری خطر ناک است که جرات رفتن با موتور را ندارم .خوب مشکلات هستش دیگه خدا انشالله مشکل همه را حل کند
رویای شبانه: شب که خوابیدم در خواب دیدم عنکبوتی مردم را نیش میزند و بر سر راه قبرستان قرار گرفته تا مرده را بیاورند.