خاطـرات

خاطـرات

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
پیوندها

چهارشنبه 23/7/1393

پنجشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۵۵ ب.ظ

روزی که قصد به راه اندازی وبلاگ خاطرات را داشتم به این نیت که خاطرات خود را به طور روزانه دراین فضا بنویسم  شروع کردم اما این قصد حاصل نشد و اکنون به قصد تحقق خواسته ی قبلی خودم تلاش خواهم کرد چرا که با نوشتن مطالب روزمره خویش محاسبه ی روزانه از عملکرد خویش داشته باشم ونقات قوت و ضعف خویش را بهتر بشناسم وشاید به عنوان یک تجربه دیگران نیز استفاده نمایند و دوستان دلسوز از راهنمایی و مشاوره خویش حقیر را بهره مند سازند امروز چهار شنبه 93/7/23 برای تعلیم به اموزشگاه رانندگی صفار رفتم  هوا ابری بود وسایر مربیان نیزمشغول اموزش بودند من هم هنر اموز داشتم با برادرم(سجاد)تماس گرفتم در مورد روندتمهید مقدمات بازگشت پدر و مادرم از حج تمتع جویا شدم روند کار ها خوب بود کارتهای دعوت اماده بود و می بایست در اولین فرصت به دست میمانان برسد .

امروز توسط یکی از دوستانم  به جلسه کارگروه اجتماعی شهرستان دعوت شدم هرچند زمان و فرصت کافی برای استفاده از نظرات دوستان را نداشتم ولی در همان زمان اندک بهره کافی را بردم موضوع جلسه بررسی مسائل و معضلات اجتماعی که یکی از انها طلاق می باشد بود نظرات کارشناسی بسیار خوبی مطرح شد

مدرسه در این هفته شیفت بعداز ظهر بود این سومین چهارشنبه ای بود که به مدرسه می رفتیم روش های اموزش عربی امسال دچار تغییراتی شده بود در هفته اول و دوم دانش اموزان یادگیری بسیار خوبی داشتند اما امروز پس از ارزیابی متوجه شدم افت درسی در برخی از دانش اموزان ایجاد شده که امیدوارم در مرحله فلات یادگیری باشند و به سرعت این مرحله سپری شود در یادگیری سه مرحله وجود دارد مرحله اول یادگیری اولیه است که به سرعت حاصل میشود مرحله بعد فلات یادگیری است و مرحله سوم انفجار یادگیری است .

در مدرسه امروز جلسه انجمن و اولیا و مربیان بود در حاشیه جلسه انجمن، اولیای دانش آموزان به منظور اطلاع از وضعیت درسی فرزندان خود به دفتر مراجعه نمودند فرصت خوبی بود با تعدادی از انها پیرامون مسائل درسی و تربیتی دانش آموزشان صحبت کردم پس از مدزسه باز هم تعلیم رانندگی داشتم کوثر(دخترم) برای رفتن به کلاس زبان با من تماس گرفت کلاس زبان ساعت هفت و نیم شروع میشد و تا ساعت نه شب ادامه داشت ،ساعت نه شب برای اوردن کوثر به اموزشگاه گویش رفتم .بنزین ماشین در حال تمام شدن بود پمپ بنزین میدان گلهای مامونیه که سالهاست تعطیل شده، پمپ بنزین اسیابک هم چند ماهی است خدمات ارائه نمیدهد علتش را دقیقا نمیدانم برای زدن بنزین بایستی تا پمپ بنزین کریم اباد می رفتم رفت و امد حدود 15 کیلومتر بود هرچند شبها وقتی ماشین را در حیاط می گذاشتم بایستی مقدارکافی بنزین در باک ماشین می بود ولی به خاطر خستگی کار روزانه زدن بنزین را به فردا موکول کردم چند دقیقه ای با کامپیوتر منزل مشغول شدم و برای شروع روزی دیگر به رختخواب رفتم.

با تشکر از دختر گلم که زحمت تایپ این نوشته را متحمل شدند

۹۳/۰۷/۲۴
ناصر صلاح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.